ماییم ونوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی
دیروز امروز فردا
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 24 بهمن 1392برچسب:, توسط سونیا |

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, توسط سونیا |

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 13 تير 1392برچسب:, توسط سونیا |

بگذآر سُ _ ک _ و _ تـ قآنون زندگی مَن بآشد…
وَقتی وآژِه هآ دَرد رآ نِمی فَهمند….

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:, توسط سونیا |

 

عشق یعنی مستی ودیوانگی عشق یعنی در جهان بیگانگی عشق یعنی

شب نخفتن تاسحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی سر به

در اویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی در جهان رسوا

شدن عشق یعنی مست و بی پروا شدن عشق یعنی سوختن یا ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن عشق یعنی انتظار و انتظار عشق یعنی هر

چه بینی عکس یار عشق یعنی دیده بردر دوختن عشق یعنی در فراقش

سوختن

 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 9 تير 1392برچسب:, توسط سونیا |

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 9 تير 1392برچسب:, توسط سونیا |

 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 9 تير 1392برچسب:, توسط سونیا |

نوشته شده در تاريخ جمعه 7 تير 1392برچسب:, توسط سونیا |

گاهـ ـی حجـ ـم ِ دلــــتنـگی هایـ ـم

آن قــَ ـــ ـدر زیـاد میشود

که دنیــــا

با تمام ِ وسعتش

برایـَم تنگ میشود ...

... دلتنــگـم...

دلتنـــــگ کسی کـــــه

گردش روزگــــارش به من که رسیــــد از

حرکـت ایستـاد...

دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید...

دلتنگ ِ خود َم...

خودی که مدتهــــ ــــ ــاست گم کـر د ه ام ...

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:, توسط سونیا |

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:, توسط سونیا |

http://uploadtak.com/images/k355_LovelyKids_Net_1806.jpg

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:, توسط سونیا |

خدا میداند که امروز چندبار دلم ریخت از دیدن کسی که فقط  لباسش شبه تو بود.

هنوز خوبم ..,پیام کوتاه پیام هنوز خوبم تنهایی تفرت اس ام اس های غمگین اس ام اس های عاشقانه اس ام اس های زیبا اس ام اس تنهای اس ام اس احساسی اس ام اس احساس

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 خرداد 1392برچسب:, توسط سونیا |

نوشته شده در تاريخ شنبه 18 خرداد 1392برچسب:, توسط سونیا |

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, توسط سونیا |

 

 

  


اونی که نخواست ما رو بالاخره میاد دیدن جسدم...!!


اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتمو گرفته...!!


اونی که سلام نمیکرد میاد برای خدافظی...!!


عجب روزیه اون روز...!!

 

حیف که اون موقع خودم نیستم...!!

نوشته شده در تاريخ شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, توسط سونیا |

با تیشه خیال تراشیده ام تورا ...

در هر بتی که ساخته ام دیده ام تو را 

از آسمان به دامنم افتاده آفتاب ؟ ...

یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را

هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ.. 

من از تمام گلها بوییده ام تو را

رویای آشنای شب و روز عمر من ...

در خواب های کودکی ام دیده ام تو را

از هر نظر تو عین پسند دل منی ...

هم دیده ، هم ندیده ، پسندیده ام تو را

زیبا پرستی ِ دل من بی دلیل نیست ...

زیرا به این دلیل پرستیده ام تو را

با آنکه جز سکوت جوابم نمی دهی ...

در هر سوال از همه پرسیده ام تو را

از شعر و استعاره و تشبیه برتری ...

با هیچ کس بجز تو نسنجیده ام تو را

قیصر امین پور

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, توسط سونیا |

پایانـــــــی برای قصــــــه ها نیست،

نه بره ها گرگ میشوند نه گرگها سیر! 

خسته ام از جنس قلابی آدمها...

دار میزنم خاطرات کسی را که مرا دور زده،

حالم خوب است... 

اما گذشته ام درد میکند!!

 

 

 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, توسط سونیا |


 


 


این موجود که از آن به عنوان یک نوع کرم دریایی نام برده می شود موجودی میان بی مهرگان و مهردارها است. همچنین این موجود از دانه هایی که در اعماق اقیانوس ها وجود دارد تغذیه می کند و البته حرکت بدنش نیز هیچ حالت مشخصی ندارد و به طریقه های مختلف حرکت می کند.
 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, توسط سونیا |

 

این میوه از جمله میوه های عجیب منطقه آمازون است و شباهت زیادی

به خرچنگ ها دارد. البته برای رسیدن به قسمت خوشمزه باید پوست آن

را جدا کنید و در داخل آن هسته هایی به رنگ قرمز دیده می شود که

منابع غنی از ویتامین ها هستند. در گذشته از این میوه استفاده بسیار زیادی می شد



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, توسط سونیا |

- زالو تی رکس: این نوع زالو که اصطلاحا به آن «شاه زالوی ظالم» لقب داده شده در ماه آوریل امسال در جنگل های آمازون و در خاک کشور پرو کشف شده است. این زالو که طول آن حدود هفت سانتی متر است دندان هایی بسیار بزرگ، ولی آلت تناسلی بسیار کوچکی دارد.



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:, توسط سونیا |

 

اگر گناه وزن داشت؛

هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد ؛

تو از کوله بار سنگین خویش ناله میکردی ...


و من شاید ؛ کمر شکسته ترین بودم

اگر غرور نبود؛


چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند ؛


و ما کلام محبت را در میان نگاههای گهگاهمانجستجو نمیکردیم

 

اگر دیوار نبود؛ نزدیک تر بودیم ؛


با اولین خمیازه به خواب میرفتیم


و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان حبس نمیکردیم

 

اگر خواب حقیقت داشت؛
همیشه خواب بودیم


هیچ رنجی بدون گنج نبود ...
ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند

 

اگر همه ثروت داشتند؛
دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدندپ


و یکنفر در کنار خیابان خواب گندم نمیدید ؛
تا دیگران از سر جوانمردی ؛


بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند
اما بی گمان صفا و سادگی میمرد ....

اگر همه ثروت داشتند

اگر مرگ نبود؛
همه کافر بودند ؛
و زندگی بی ارزشترین کالا بود
ترس نبود ؛ زیبایی نبود ؛ و خوبی هم شاید

 

اگر عشق نبود؛
به کدامین بهانه میگریستیم ومیخندیدیم؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب میاوردیم؟
آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم....


اگر عشق نبود
اگر کینه نبود ؛
قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند

 

اگر خداوند؛
یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد
من بی گمان
دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز
هرگز ندیدن مرا

انگاه نمیدانم
براستی خداوند کدامیک را میپذیرفت؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, توسط سونیا |

دقایقی پیش مامانم سراسیمه اومده تو اتاقم

 

میگه ، یه بسته گوشت از فریزر گم شده تو برنداشتی؟

 

خو مادر من ، من گربه ام؟ درنده ام؟ چی ام؟

 

که فکر کردی یه بسته گوشت خام و یخ زده رو میتونم برداشته باشم؟

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, توسط سونیا |

 
عکس های فانتزی از چهره, عکس فانتزی جدید, www.jazzaab.ir


0     0
 

خانه ی دوست کجاست؟در فلق بود که پرسید سوار


آسمان مکثی کرد

رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید

و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت

نرسیده به درخت

کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است

و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است

می رود تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر بدر می آرد

پس به سمت گل تنهایی می پیچی

دو قدم مانه به گل

پای فوار جاوید اساطیر زمین می مانی

و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد

در صمیمیت سیال فضا خش خشی میشنوی

کودکی می بینی

رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه نور

و از او میپرسی

خانه دوست کجاست؟

 

 

 

 

 

 

 

عکس های فتوشاپی و فانتزی - jazzaab.ir

قصه عشقت را به بیگانگان نگو
چرا که این کلاغهای غریب بر کلاه مترسک نیز آشیانه می سازند...



اگر ۴ تکه نان خوشمزه باشد و شما ۵ نفر باشید
کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید «مادر» است...



هستند مردمانی که خویشاوندان آنها از گرسنگی میمیرند
ولی در عزایش گوسفندها سر میبرند..

از کسی که کتابخانه دارد و کتاب های زیادی می خواند نترس
از کسی بترس که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می پندارد...

کسانی هستند که روی شانه هایتان گریه میکنند
و وقتی شما گریه میکنید دیگر وجود ندارند


به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی رنج را نباید امتداد داد
باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏برد و از میانشان می‏گذرد
از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی...


آرزو سرابی است که اگر نابود شود، همه از تشنگی خواهند مرد...
 
 
 

نوشته شده در تاريخ جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, توسط سونیا |

 

http://myshahrad.persiangig.com/%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF%D8%A7.jpg

 

 


 

نایت اسکین

 

 

 

http://www.aftabir.com/photoblog/adv_images/8f8379f867594b57865c7cfa2ea5ccc6.jpg      

 

 

 

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 29 دی 1391برچسب:, توسط سونیا |

عکس های فانتزی منتخب Www.jazzaab.ir

پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مى‌داد.
از او پرسید: آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت:....

من الان داخل قصر مى‌روم و مى‌گویم یکى از لباس‌هاى گرم مرا برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده‌اش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالى قصر پیدا کردند، در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مى‌کردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد!

 

 

 

اگر گناه وزن داشت؛

هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد،

 خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند،

 و من شاید؛

 کمر شکسته ترین بودم.

  " دکتر  علی شریعتی "

 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, توسط سونیا |

 

 

 

اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد می‌کنید با همسرتان بر خورد میکردید اکنون خوشبخترین فردِ دنیا بودید
اگر هر روز شارژش میکردید
باهاش در روز از همه بیشتر صحبت میکردید
پایِ صحبت‌هایش مینشستید
پیغام‌هایش را دریافت میکردید
پول خرجش میکردید
برایش زیور آلاتِ تزئینی میخریدید
دورش یک محافظ محکم میکشیدید
در نبودش احساسِ کمبود میکردید
حاضر نبودید کسی‌ نزدیکش شود حتی.......
مطالبِ خصوصیتان را به حافظه اش میسپردید
همیشه و همه‌جا همراهتان بود حتی در اوج تنهایی‌
و اگر همیشه……………….همراهِ اولتان بود
با داشتن یک همسر خوب و مهربان هیچکس تنها نیست...!
.
http://fakhte.com/wp-content/uploads/2011/10/fab-1.jpg

 

 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.